بین چهار تا شش خرداد
-کاش اونقدر قدرت داشتم که زمان رو برای هردوی ما تا قبل از شونزده سالگیت ثابت نگه دارم
19 جولای 1991
تق. با پرت کردن دست نوشته های پارسالم هم که چیزی از تنبلیم برای دم نکردن چای کم نکرد.
سعی کردم انگشتهام و تا رسیدن به پنجره کش بیارم.
سرم و یه دور به سمت چشمهای بسته اونور پنجره یه بار به سمت آیینه کج کردم:
زندگی اونقدری کوتاه هست که با یه روز ترک چای تریاکی نمیرم دیگه؟.. آره..؟
-آره.
این مطلب قابلیت کامنت دهی ندارد