بیست و نه خرداد
از سپیده ی سحر تا بوق شب
که بشینی پای ساز و ساز و آوازه خونی
تازه میفهمی کند گذشتن اون شبهایی رو که تعمیر امپلی فایر هم
قلب خوشحالیت و از دماغ فشار روز در نمیاره.
پ ن: و اما فشار
فشار قالب روح مارو ورز میده بچه ها
پ ن2: داشتم به این فکر می کردم که اگه بیو رو به کمدین مکتب ویلیامز تغییر بدم چطور می شه..
پ ن 3: و همانا مادر بهار رستگاران را از شوندگان دیمارکو می داند.
Comment's ۹
این مطلب قابلیت کامنت دهی ندارد
جملهای هست که به عین توی آدما دیدم.
نمایش (۱) پاسخ
هم کلمهی کمدین، شدیداً ذوقزدهم میکنه هم از کلاغ سفید استقبال میکنم :)) مخصوصا از اون قار آخرش.
نمایش (۱) پاسخ
شکست عشقی دیگه؟
نمایش (۱) پاسخ
یااا.. لعنتی تو از اینجام میبینی سیبیل منو؟
نمایش (۱) پاسخ
مثلاا به روی خودم نیاوردم که خودم بهش گفتم بگه بت*
نمایش (۱) پاسخ
ازمونت امروز بود؟
نمایش (۱) پاسخ
گسسته شدی یا چی :*)؟؟
نمایش (۱) پاسخ
میای حالا به مبارکی تلگرام کفن پیچت کنیم یا غایب بزنیم جنازتو؟؟
نمایش (۱) پاسخ
عنوان وبلاگ خوبه دست بهش نزنید
نمایش (۱) پاسخ